آرینا خانومآرینا خانوم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

love tree

پستونک و شیشه شیر

    اگه کسی میدونه که چه جوری میتونم به آرینا شیشه شیر بدم توی نظرات برام بنویسههههه     آرینا جوووووونم                      عزیزم تو هیچوقت پستونک و شیشه شیر نمیخوردی.البته وقتی 2 یا 3 ماهه بودی میخوردی ولی بابا به خاطر اینکه ممکن بود دندون هات کج بشه نزاشت بهت بدیم و بالاخره تو هیچ کدومشو نمیخوردی و چون که هیچ مشغولیتی در دهانت نداشتی مارو خیلییییییییییییییی اذیت میکردی         اگه پستونک میخوردی حتما میرفتم و یدونه از این پستونکا برات میخریدم حییییی...
31 تير 1392

hekayat

سلام آرینا جوون امروز میخوام بهت یه حکایتی تعریف کنم            روزی مردی سراغ حضرت محمد میرود و میگوید:ا(ای پیامبر من مادر پیرم که مریضه و نمیتواند راه برود   را به حج بردم و اورا کولم کردم و طواف کرد واز صبح تا شب کولم بود آیا توانسته ام زحمات او را جبران کنم؟)   پیامبر لبخندی زد وگفت:(شاید یک شبش را!!آنهم شاید)     برای همین از مامان عزیزم که منو 14 سال بزرگ کرد که من توانایی نوشتن یه وبلاگ داشته باشم و از طرف آرینا هم پیش همه بگم که:(مادرم از تمامی مشکلاتی که برای من تحمل کردی وشبها نخوابیده و مرا آرام کرده ای و بابت همه چی ازت م...
28 تير 1392

همین الان

الان که دارم اینو مینویسیم میخوام تصاویر زنده ای که همین الان داری جلو چشام انجام میدی رو بنویسم.           الان من لپ تاپمو جلوم گذاشتم تو یه کم دور تر از اون نشستی و هی سرتو کج میکنی که ببینی من دارم با لپتاب چیکار میکنم و وسطا هم به تلویزیون نگاه میکنی و با جغجغه هایی که اولین اسباب بازیت بود داری بازی میکنی.  راستی یکی از جغجغه هاتو شکوندی و الان فقط با توپ وسط اون بازی میکنی(خیلی دوسش داری)یه جغجغه هست که تا وقتی که بخوابی همراهته                         ا...
25 تير 1392

تو یعنی من

در هشت ماه مرا به خوشبختی و شوقی که هشت سال به آن نتوانستم برسم ،با یه لبخند رساندی    آرینا یعنی دختر خورشید دختر آریایی یعنی طلا،الماس یا شاید بی نهایت زندگی   تو امید بخش زندگی تو منبع زندگی در چشمان تو هزاران سال خوشبختی می درخشد   در چشمان تو من میدرخشم من یعنی تو ،تو یعنی من ...
25 تير 1392

ویزیت ماهانه

  سلام آرینا جونم.    آرینایی که رویش از ماه پاک تر و از خورشید نورانی تر است       عزیز ودردونه ی من پریروز 23 تیر 92 تورو بردیم پیش دکترت برای کنترل ماهانگیت. قد:67 وزن:7کیلو و 750 گرم دور سر:44  قربونت برم آرینا جوونم که خیلی مودب و ساکت نشسته بودی و فقط و فقط به دکترت زل زده بودی. دکترت بهمون گفت:خیلی هوشیاره ...
25 تير 1392

حمووووووووووووووووووووم

عزیزم دیروزمامان تورو برد حموم ولی بعد از چند دقیقه به جای صدای خنده هات صدای گریه هات اومد. خیلی عجیب بود   بعد که اومدم تو داشتی می لرزیدی!!!تو از آب میترسیدی      بعد از اینکه عروسک هاتو آوردیم تا توی وان  با اونا بازی کنی بازم میترسیدی ولی نه در اون حد!   بعد از چند دقیقه که خودمونو کشتیم تا تو از آب خوشت بیاد تو بالاخره از آب خوشت اومد و با آب یه عالمه بازی کردی. ...
24 تير 1392

اولین اسباب بازی آرینا

آرینا جونم قبل از اینکه به دنیا بیای  من اولین اسباب بازی تورو خریدم                                           اولین چیزایی که برات خریدم 14تا جغجغه بود(وقتی که خریدم تازه 3 ماه بود که تو توشیکم مامانت بودی)                               ...
4 تير 1392

با اومدنت خوشبختی به این دنیا آوردددددددددی

آرینا جوووونم              قبل از اینکه به دنیا بیای هی فکر میکردم که وقتی به دنیا اومدی من هیچ وقتی ندارم که با تو بازی کنم. از شانس تو مدرسه ها به خاطر آلو دگی هوا سه روز تعطیل شد و من اونروز یه بار دیگه خدارو شکر کردم. عزییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییزم.   با اومدنت خوشبختی به این دنیا آوردددددددددی                                    &...
4 تير 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به love tree می باشد